یکی از فعالیت های بسیار پر زحمت در هر کسب وکار و سازمان تعامل با مشتریان بلقوه و موجود است. موفقیت در هر پروژه ای بستگی به این دارد که چگونه ما از عهدهی پاسخ به درخواست هایی که در هر فرآیند کاری بوجود میآید برآییم.
هرچه قدر مشتریان بیشتری جذب کنیم، مشخص خواهد شد که بعضی موارد دائما در یک شرکت در حال تکرار هستند. به این واقعیت پی می بریم که باید یک پیاگاه دانش داشته باشیم، تا مشتریان بلقوه و مشتریان موجود را راهنمایی کند. در ابتدا یک بلاگ این امر را به عهده می گیرید، که در آن سوالاتی را که مرتبا پرسیده شده است ( FAQ ها) را پست کرده ایم. خوب :
چه زمانی برای پست مناسب است؟
عنوان های کلیک شونده را چگونه بنیسیم؟
چگونه بلاک های نوشته را ایجاد کنیم؟
پس مشخص شد این کار فقط برای مدتی مشکل را حل می کند. ولی به همان صورت که نما رشد می کنم، نیازهای ما نیز رشد می کند. بلاگ ما فقط یک بزاریابی محتوایی نیست، بلکه اجزائی از نگاه ما به تعامل با مشتریان و کسب و کار است. بعد از چند سال، ما بیشتز از ده ها مقاله خواهیم داشت که یافتن اطلعات مرتبط در آن بسیار سخت است حتی اگر بتوان سوالات را با لینک های مستقیم پاسخ داد. اگر کمی رکتر بگوییم حتی بیشتر وقت را به آن اختصاص دهیم بازهم مشکل خواهد بود، پس ما مصمم میشویم که «پایگاه دانش» مورد نظر را ایجاد کنیم، با پاسخ به سوالاتی که واقعا برای مشتریان بوجود میآید.
در این نقطه به این جا خواهیم رسید که یک ربات بهتر از ما میتواند آنرا انجام دهد. پس ما ربات بازاریاب خود را ساخته ایم. موقع توسعه نرم افزار خود متوجه می شویم که بیشتر از آنچه فکر میکنیم می تواند برای ما انجام دهد.
بهبود ایدهی «سوالات متداول FAQ»
ایدهی اولیه ما ایجاد پایگاه داده ای از سوالات متداول پرسیده شده برای مشتریان بود که باعث کاهش بار کاری میشد.
دو روش برای تکمیل این ایده وجود دارد. اولین ایده یک نرم افزار هوشمند است که میتواند پرس و جوهای کاربر را تحلیل کند و یاد بگیرد که ما سوالات را چگونه حل میکنیم. با این وجود چنین chatbot ی نیاز به سرمایه دارد و همچنین نیاز به مقدار زیادی دانش برنامه نویسی دارد. گزینه دوم کمی ساده تراست: استفاده از اسکریپت گفتگو است. این نوع سیستم آسانتر و ساده تر است بنابراین ما این نوع را انتخاب میکنیم.
دوباره یک لیست از سوالات متداول را گردآوری میکنیم. مثلا در فروشگاه اینترنتی، «چقدر تحویل این محصول با تاخیر همراه است؟» ؛ «چه زمانی فلان محصول در انبار شما موجود خواهد بود؟».
مشتریان بلقوه در نهایت قصد دارند جواب را بیابند، زمانی که آنرا نیاز دارند. در این زمان مشتریان جدید از بازی کردن با ربات خوشنود خواند بود، ولی تعداد سوالات مشتریان واقعی زیر ۲۰ درصد است.
اتوماسیون برای کاربری بهتر
حالا میدانیم که ربات به تنهایی کافی نیست و این سیستم دارای پتانسیلهای زیادی است. شروع میکنیم به ساخت یک ربات دو زبانه از ابتدا. بنابراین سیستم باید برای تحلیل دو زبان یکپارچه باشد. خوشبختانه، پلتفرم مسنجرها اجازهی اتصال به سرویسهای دیگر را میدهد از طریق API های باز.
نهایتا ربات بازار یاب قادر خواهد بود کیفیت مقالات هر دوزبان را چک کند (میتوان از IBM Tone Analyzer استفاده کرد).
مسیر یابی بادقت درخواستها
بعد از خواندن نکات و تلاش برای ساختن محتوا، مشتریان هنوز به یک ابزار خبره نیاز دارند. در اینجا، چتبات هزینهها را میشکند، با ارسال مستقیم درخواست به مشتری. حتی یک فرم ساده با سوالهای مرتبط ارزش زیادی برای یک شرکت دارد: باعث میشود شرکت بتواند تصمیم بگیرد، مشتریان میخواهند چه مسئلهای را حل کنند، چه بودجهای دارند و … . جواب به این موارد، تعیین میکند که کدام کارمند برای این کار مناسب است.
میدانیم، که هیچ کس دوست ندارد فرم ها و پرسش نامه ها را پر کند مخصوصا زمانی که تعداد زیادی فبلد اجباری دارد، حل آن ساده است: بیخیال آن فیلدها بشید.
نتیجه نهایی
رباتها مزایای زیادی برای سازمانها دارند. کسب و کارها میتوانند وظایف روتین خود را اتوماتیک کنند و به مشتریان خود دسترسی به پایگاه دانش بدهند. این یک روش خوب برای کاهش هزینه و آزاد کردن وقت کارمندان برای انجام کارهای با ارزشتر است.